به گزارش قدس انلاین، انیسالدوله یکی از عزیزترین و بانفوذترین زنان اندرونی ناصرالدینشاه قاجار بود و نقش مهمی در مسایل سیاسی و اجتماعی ایران داشت. بنا به نقل معیر الممالک: «انیسالدوله در واقع ملکه بود، ولی فرزندی نیاورد. شاه او را بسیار دوست داشت و چندین بار خواست وی را عقد دائم کند، ولی او نپذیرفت و اظهار نمود که به اصطلاح ساعت اولیۀ زناشویی خود را برهم نخواهد زد».
او که سوگلی ناصرالدینشاه بود، القاب خاصی هم از او دریافت کرد. اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات ناصرالدین شاه در یادداشت های روزانه خود می نویسد: «در جمادی الثانی سال ۱۳۱۲ ق. ناصرالدینشاه برای تجلیل از خدمات انیسالدوله و ادای احترام به او لقب حضرت قدیسه را اعطا کرد». همچنین به انیسالدوله نشان حمایل آفتاب داده شد. این نشان را قبل از سفر اول فرنگ ناصرالدین شاه اختراع شده بود که در اروپا به ملکه ها داده شد. انیسالدوله اولین زن در ایران بود که دارای این نشان گردید.
با این حال وی دارای ویژگی های شخصیتی منحصربه فردی بود. چنانکه وی سرپرست ضعفا و زیردستان بود، عقل و كفایت و كاردانی اش ضربالمثل بین مردمان و پرده تقوی و عفافش به آثار خیریه مزین چون آفتاب تابان و مآثر جلیله او در اماكن شریفه و روضات مشهود و عیان بود. سید محسن امین نقل کرده است: او زنی فاضله كامله نقیه خیره كریمة الاخلاق ذات خیرات و مبرّات بوده و مقربترین بانوان و مجلله ترین مخدرات سلطان به شمار می رفته. از جمله آثار خیریه و اعمال بریه كه كاشف از كثرت ولاء و محبت اوست نسبت به خاندان عصمت عبارتند از:
اولاً- قطعه الماسی بود كه آن را هدیه روضه بهیه علویه در نجف اشرف نمود.
ثانیاً- ضریح مطهر امام حسین (ع) را نقره نمود.
سوم- پردهای كه با مروارید بافته بودند هدیة حرم مطهر سیدالشهدا (ع) نمود.
چهارم- تاجی كه مرصع به الماس بود آن را هدیه روضه حضرت رض ا(ع) نمود.
پنجم- درهای مسجد گوهرشاد كه به طرف حرم باز میشد طلاكوب نمود و با نقره ترصیع كرد.
ششم- ده دكان در مشهد خرید و آن را وقف تعزیه داری سیدالشهدا (ع) نمود.
هفتم- قریه «كاشنك» را وقف شاهزاده حسین كه یكی از اولاد ائمه است نمود.
هشتم- زمانی كه سپهر یك جلد ناسح التواریخ را به نام صدیقه كبری را نوشت، ایشان آن را مجاناً طبع و توزیع نمود.
نهم- پل ناصرآباد را كه در اطراف لواسان است بنا نمود.
دهم- زمانی كه میرزای شیرازی فتوی به حرمت كشیدن توتون داد، ناصرالدین شاه خادم خود را فرمان داد غلیانی چاق كرده آوردند، چون خواست بكشد، انیس الدوله آمد غلیان را برداشت و چنان بر زمین زد كه تمام اجزاء آن متلاشی شد. گفت شما سلطان اسلامی هستی اگر به این فعل حرام اقدام كنی رعیت به تو اقتدا خواهد كرد، ناصرالدین شاه گفت: كدام كس آن را حرام كرده؟ گفت: آن كس كه مرا به تو حلال كرده. شاه تسلیم شد و در مقابل آن تندی لب فرو بست و چیزی نگفت.
منابع:
1-معیرالممالک، یادداشت هایی از زندگی ناصرالدینشاه: 45.
2-اعتمادالسلطنه، روزنامۀ خاطرات: 987.
3-محلاتی، ریاحین الشریعه، ج 3: 458.
4-صنیع الدوله، مطلع الشمس: 364.
5- عطاردی، فرهنگ خراسان: 414.
6-مدرس، كربلا شهر حسین: 423.
نظر شما